آموزش عاشق شدن
باید بدونی چجوری عاشق شی
درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید تو جامعه اتفاقات دردناک عجیبی دیدم از قتل تا خودکشی دیدم جونا دارن یه کلاه بزرگ سر خودشون میزارن بنام عشق و هر کسی هم یک روز دچارش میشه دیدم غم و بدبختی مردم از چار چیزه بیکاری ، خانواده ، عشق ، دین دوست دارم همه خوشبخت باشید از خدا کمک بخواهید من سعی میکنم تو این وبلاگ در باره عشق و خونواده مطالبی اموزنده قرار بدم امید وارم استفاده کنید
آخرین مطالب
نويسندگان
چت با من

 منشا ء و علت اين گناه بزرگ مختلف است که به بعضي از آنها ابتدا به صورت فهرست اشاره خواهد شد . 

1- نداشتن آگاهي 
2- تقليد کورکورانه 
3- کمبود رواني 
4- دوستان نامناسب و ناباب . 
5- خود باختگي وتهاجم فرهنگي 
6- باقيمانده رژيم طاغوت .
7- مخالفت با اسلام و انقلاب 
8- نبودن غيرت در بعضي از مردان
9- لقمه حرام 
10- توجه به تجملات و تشريفات 
11- حرص و طمع 
12- مسامحه و بي توجهي 
13- نداشتن ارتباط واقعي با خداوند سبحان 
 
توضیحات در ادامه مطلب

 1. غريزه جنسي، قوي‏ترين غريزه انساني است كه زندگي انساني را از نظر كمّي و كيفي مورد تأثير و تأثّر قرار مي‏دهد. اين غريزه در كنار غريزه گرسنگي، بسترساز فرهنگ‏هاي انساني در طول تاريخ شده و دين با ورود در اين بستر، معنا بخش فرهنگ انساني مي‏شود؛ به همين دليل در تاريخ اديان كمتر ديني است كه درباره مسئله جنسي سخن نگفته باشد. 

2. غريزه جنسي در يك چارچوب، مورد توجه اديان قرار مي‏گيرد و در چارچوب جهان‏بيني آن دين، جايگاه مسئله جنسي را با توجه به انسان‏شناسي خود، و جهان‏شناسي و اخلاقيات مبتني بر آن، تشريح و تفسير مي‏كند كه اغلب دائر مدار آن، انسان واسطه‏اي و متعالي ديني، مثل پيامبران و يا بنيان‏گزاران دين مثل بودا قرار مي‏گيرد. 
3. در غرب مسيحي قرون وسطي كه انسان كامل مسيحي محور معرفت‏شناسي، جهان‏شناسي، انسان‏شناسي و سپس جامعه‏شناسي واقع شده بود، درباره مسئله جنسي، چه از بُعد انسان‏شناسي و چه جامعه‏شناسي، به همان ميزان قضاوت مي‏شد و چون انسان‏هاي كامل مسيحي، حضرت مسيح و حضرت مريم و حضرت يحيي(ع)، هر سه ازدواج نكرده، در مسيحيت دوري از عمل جنسي، يك شرط براي انسان كامل شمرده شد و كم كم ترك عمل جنسي به ترك كلي عمل جسمي كشانده مي‏شود و در دوران قرون وسطي، انسان‏هايي اعم از زن و مرد، دور از شهرها در نقاط دور افتاده جنگل‏ها و كوه‏ها و بيابان زندگي مي‏كردند كه به دور از لذت‏هاي جسمي يك زندگي كاملاً مجردانه داشتند. پس حجاب در همين جهت قلمداد مي‏شد؛ يعني دوري از لذت‏هاي جسماني بطور كامل.
 
بقیشم در ادامه مطلب


ادامه مطلب ...

 نمى‏دانيد؛ واقعاً نمى‏دانيد چه لذتى دارد وقتى سياهى چادرم، دل مردهايى كه چشمشان به دنبال خوش‏رنگ‏ترين زن‏هاست را مى‏زند.

نمى‏دانيد چقدر لذت‏بخش است وقتى وارد مغازه‏اى مى‏شوم و مى‏پرسم: آقا! اينا قيمتش چنده؟ و فروشنده جوابم را نمى‏دهد؛ دوباره مى‏پرسم: آقا! اينا چنده؟ فروشنده كه محو موهاى مش‏كرده زن ديگرى است و حالش دگرگون است، من را اصلاً نمى‏بيند. باز هم سؤالم بى‏جواب مى‏ماند و من، خوشحال، از مغازه بيرون مى‏آيم.
نمى‏دانيد؛ واقعاً نمى‏دانيد چه لذتى دارد وقتى مردهايى كه به خيابان مى‏آيند تا لذت ببرند، ذره‏اى به تو محل نمى‏گذارند.
نمى‏دانيد؛ واقعاً نمى‏دانيد چه لذتى دارد وقتى شاد و سرخوش، در خيابان قدم مى‏زنيد؛ در حالى كه دغدغه اين را نداريد كه شايد گوشه‏اى از زيبايى‏هاتان، پاك شده باشد و مجبور نيستيد خود را با دلهره، به نزديك‏ترين محل امن برسانيد تا هر چه زودتر، زيبايى خود را كنترل كنيد؛ زيبايى از دست رفته‏تان را به صورتتان باز گردانيد و خود را جبران كنيد.
نمى‏دانيد؛ واقعاً نمى‏دانيد چه لذتى دارد وقتى در خيابان و دانشگاه و... راه مى‏رويد و صد قافله دل كثيف، همره شما نيست.
نمى‏دانيد؛ واقعاً نمى‏دانيد چه لذتى دارد وقتى جولانگاه نظرهاى ناپاك و افكار پليد مردان شهرتان نيستيد.
نمى‏دانيد؛ واقعاً نمى‏دانيد چه لذتى دارد وقتى كرم قلاب ماهى‏گيرى شيطان براى به دام انداختن مردان شهر نيستيد.
نمى‏دانيد؛ واقعاً نمى‏دانيد چه لذتى دارد وقتى مى‏بينى كه مى‏توانى اطاعت خدايت را بكنى؛ نه هوايت را.
نمى‏دانيد؛ واقعاً نمى‏دانيد چه لذتى دارد وقتى در خيابان راه مى‏رويد؛ در حالى كه يك عروسك متحرك نيستيد؛ يك انسان رهگذريد.
نمى‏دانيد؛ واقعاً نمى‏دانيد چه لذتى دارد اين حجاب!
خدايا! لذتم مدام باد.
 

 چشم چراني متاسفانه يکي از بيماري ها و عادت هاي ناپسندي است که برخي از افراد جامعه به دلايل مختلف بدان دچار مي شوند. به منظور مبارزه با اين عادت ناپسند, اولا لازم است نسبت به مفهوم, آثار و عواقب و زمينه هاي بروز آن آگاهي بدست آورد و سپس از راهکارهاي عملي براي کنترل آن سود جست. در نوشته زير تقريبا تمامي آنچه شما در زمينه کنترل چشم و درمان چشم چراني بدان نياز داريد, آمده است که اميد واريم مفيد باشد.

 
معناي چشم چراني: چشم چراني در مقابل غض بصر و چشم پوشي, به معناي نگاه خيره و شهوت آلود به نامحرم است که با انگيزه لذت طلبي جنسي انجام مي شود. ما در روابط اجتماعي خود با ديگران چه جنس مخالف يا موافق به طور طبيعي با آنها ارتباط حضوري و کلامي داريم و به آنها نگاه مي کنيم, نگاهي که به هيچ وجه در آن بحث تحريک شهوت و لذت جنسي مطرح نيست, اين نگاه ها داخل در مقوله چشم چراني نيستند, ولي نگاه هاي ادامه داري که با انگيزه لذت جنسي انجام مي شود و به تحريک شدن غريزه و ميل جنسي مي انجامد, تحت عنوان چشم چراني تعريف مي شود.
 
بقیه در ادامه مطلب


ادامه مطلب ...

 علت منع روابط آزاد ميان زن و مرد چيست؟

 

اين منع مي‌تواند بر چند اصل مبتني باشد:

اولاً بين زن و مرد نامحرم جذب و انجذابي وجود دارد که مبناي آن کشش‌هاي مختلف رواني و زيستي در هر يک از زن و مرد و بين آن دو است.

غريزه‌هاي نفساني که در صورت تعديل، نيازهاي طبيعي بشر را تأمين کرده و در صورت افسار گسيختگي حيات سالم او را مورد مخاطره قرار مي‌دهند، نقش مهمي در اين ميان بازي مي‌کنند. مهمترين اين غريزه‌ها، غريزه جنسي و ميل به دوست داشتن و دوست داشته شدن است.

ثانياً آدمي در مقابل غريزه جنسي و کنترل آن ناتوانتر است تا درمقابل باقي غرايز. علت امر هم روشن مي‌باشد زيرا که احساس لذتي که تأمين اين غريزه به دنبال دارد کم نظير بلکه غيرقابل مقايسه با ساير لذات است. در روايات هم امر به بيان‌هاي متفاوت تاکيد شده است از جمله آنها روايت ذيل است: راوي مي‌گويد: امام صادق از ما پرسيدند چه امري از هر چيز دنيا خوشايند‌تر است؟ عرضه داشتيم خيلي چيزها خوشايند و لذيذند. حضرت فرمود لذت آور‌ترين آن ارضاي غريزه جنسي است.

9 دلیل برای منع روابط در ادامه مطلب

 



ادامه مطلب ...

 

دوستى و روابط در دوره ى نوجوانى و جوانى از اهميت ويژه اى برخوردار بوده، امکان آسيب پذيرى آن نيز در اين دوره بيش از هر زمان ديگرى است; زيرا با بيدار شدن غريزه ى جنسى در دوره ى نوجوانى و جوانى، توجه به مسائل عاطفى و جذابيت هاى ظاهرى جنس مخالف بيش تر مى شود. اين گرايش در پيدايش دوستى ها و روابط دختر و پسر تأثير به سزايى دارد و گاه چنان فرد را تحت تأثير قرار مى دهد که تمامى ارزش ها و هنجارهاى اخلاقى و اجتماعى را زير پا گذاشته، در دوستى ها و روابط با جنس مخالف هيچ حدّ و مرزى قايل نمى شود.

در حال حاضر مسئله ى ارتباط دختر و پسر يکى از معضلات اصلى جامعه ى ماست و اگر بينش و گرايش جوانان در اين زمينه اصلاح نشود، پيامدهاى منفى بسيارى را به دنبال خواهد داشت.

مهم ترين راه کار پيش گيرى از روابط ناسالم دختر و پسر، تقويت باورهاى مذهبى در جوانان، و فرهنگ سازى ازدواج ساده در جامعه است.

در اين بخش به پاره اى از مهم ترين پرسش ها در اين زمينه پاسخ مى دهيم.

مجله ى صباح طى گفت وگويى با حجة الاسلام والمسلمين حسينى سؤالاتى را در زمينه ى مسائل تربيتى مطرح کرده و از رهنمودها و بيانات ايشان بهره برده است; توجه شما را به اين پرسش و پاسخ ها معطوف مى داريم

سوالات در ادامه مطلب

 



ادامه مطلب ...

 پدر مادر ها توجه کنن تورو خدا اینقدر سخت گیری نکنید

می خواهید جونتون خوشبخت شه صد برابر بدتر میشه! دیگه خدا گفته از فقر نترسید ازدواج کنید که من روزی رسونتونم دیگه سند از قرآن معتبر تر؟!؟!

 شما نصبت به فرزندتون مسولید اگه کوتاهی کنید هر اتفاقی بیفته گناهش دامن گیر شما میشه

نياز پسر و دختر به ازدواج نيازى طبيعى، و احتياجى ذاتى است، خوددارى طولانى از هجوم غريزه شهوت براى پسر و دختر امرى مشكل به نظر مى رسد.

گاهى طول زمان موجب فساد و افساد، و تباه شدن نيازمند به ازدواج شده است.

گاهى سركشى غرائز باعث افتادن افراد در منجلاب گناه و معصيت شده است.

گاهى جلوگيرى از ازدواج براى پسران و دختران درد سر آفريده، و آنان را به امراض مختلفى دچار كرده است.

گاهى ولع به ازدواج و از طرفى موانع راه آن عشق و عاشقى به بار آورده، و دامن هاى پاك را آلوده نموده، و جوانانى كه سرمايه يك مملكت هستند تا خودكشى پيش برده.

بعضى از پدران و مادران فرزندان در سن ازدواج را اگر پيشنهاد ازدواج كنند بچه مى دانند، و اعلام نياز آنان را به تشكيل زندگى حاصل بى حيائى و پرروئى به حساب مى آورند، و در اين زمينه به فرزندان خود هجوم برده، آنان را سرزنش و تحقير مى كنند، و به صورتى با آنان برخورد مى نمايند كه آنان سرخورده مى شوند، و اگر از ايمان قوى برخوردار نباشند، خود را مجبور به حركت در كژ راهه مى بينند.

بعضى از پدران و مادران به خانواده عروس يا داماد، مسائلى را پيشنهاد مى نمايند كه تحقق دادن آن براى طرف مقابلشان بسيار سخت يا غيرممكن است، و آنچنان در پيشنهادهاى خود پافشارى مى كنند كه زمان ازدواج دختر و پسر مى گذرد، و گلهاى باغ انسانيت پرپر مى شود.

بقیه را در ادامه مطلب بخونید



ادامه مطلب ...

چرا باید ازدواج کرد؟ چرا چیز های دیگه نه؟

چرا خداوند اینقدر ازدواج را دوست دارد و اون را نیمی از دین دانسته ؟ و برای چیز های دیگه چقدر سرزنش کرده و از هدایت دور خوانده ؟ 

چرا خداوند کسانی که از راه نامشروع  رفع نیاز های غریزی می کنند از حیوان پست تر خوانده؟ (در شان خداوند نیست که به انسان فوش بدهد ! این افراد واقعا حیوانند که اینگونه خوانده شده اند )

پاك و پاكيزه ماندن يك جوان چه پسر و چه دختر، چه مرد و چه زن، در صورتى كه ازدواج نكنند، از فساد و افساد، امر غير ممكن به نظر مى رسد.

در چند مليون مرد و زن، يافتن جوانى پاك، و انسانى باعفت و خوددار از گناه، بشرطى كه ازدواج نكرده باشند، مسئله اى مشكل به نظر مى آيد.

اگر جوانى را در پاكى و پاكيزگى ظاهر و باطن يافتيم، در حالى كه ازدواج نكرده باشد، بايد بگوئيم او از اولياء الهى است.

خوددارى از گناه، و مصون ماندن از آلودگى، و در امان رفتن از عصيان و طغيان، در صورت عدم ازدواج كارى است يوسفى.خانه اى كه مرد و زن آن بدون صورت گرفتن ازدواج در آن زندگى مى كنند، خالى از فساد نيست.مرد بدون همسر، و زن بدون شوهر، در صورتى كه غرائز و شهوات آنان زنده است، و فشار غريزه و شهوت بر آنان سنگين است، جداى از فساد هر چند اندك، و بريده از مشكلات گوناگون روحى و خانوادگى و اجتماعى نيستند.ازدواج، اين حقيقت الهى و طبيعى، آسان كننده پاره اى از مشكلات و عاملى براى تداوم پاكى جوانان، و حفظ عفت و تقواى آنان است.بناى يك خانه در جامعه در صورتى با سلامت و آرامش قرين مى شود، كه مرد و زنى با تحقق دادن ازدواج و رعايت حقوق يكديگر در آن زندگى كنند.

بقیه در ادامه مطلب
 

 



ادامه مطلب ...

 طبق آماری که دوستان گرفتن در تهران خیلی از دختر ها دوست دارند که با پسری ازدواج کنند که قبلا دوست دختر داشته بوده باشه و فکر میکنن توی دوستی ها پسر چیز های خوبی مثل آداب معاشرت با دختر ها و چجوری رفتار کردن و . . . را یاد گرفته در صورتی که کاملا اشتباهه و خیلی عوارض داره 

بخام ساده بیان کنم باید بگم پسری که با کسی دوست بوده و احساساتشو صرف یکی کرده می شه گفت قلبش پر شده و دیگه حال ناز کشیدن و اینا را نداره دیگه نمیتونه زیاد کسی را تو دلش جا بده

در اسلام باید رابطه بین پسر و دختر در چارچوب شرع باشد، اسلام نمی گوید که پسر نباید به دختر علاقه پیدا کند و یا با او ارتباط برقرار نماید، چرا که این غریزه (علاقه به جنس مخالف) هم همچون غرایز دیگر مثل گرسنگی و غیره آفریده ی خداست و خدا هم چیزی را بدون حکمت نمی آفریند و لذا باید ارضاء گردد تا عوارضی همچون عدم تعادل روحی و یا اضطراب و عدم آرامش روحی، دامنگیر انسان نشود.و از طرف دیگر بی بند و باری و ارضای غیر معقولانه این غریزه هم مفاسدی را بدنبال دارد که سعادت او را در دنیا و آخرت، خدشه دار می کند.
اسلام نه رهبانیت را می پسندد که بدنبال سرکوبی غریزه جنسی است و نه حیوانیت را که در ارضای غریزه جنسی خود، حد و مرزی و چارچوبی را نمی شناسد .ولذا هم ازدواج را تشویق نموده است و هم فرموده است هر نوع ارتباط جنسی باید در چارچوب ازدواج دائم یا موقت، باشد.و البته لازم است که ذکر گردد، ممکن است در جامعه یا عصری در اثر تعلیمات غلط، فطرت در نطفه خفه گردد و ندای او به گوش جان انسانها نرسد، و اینجاست که مفاسد روابط نامشروع باید برای مردم تبیین گردد که ما در ذیل به مواردی اشاره می کنیم:
در این شیوه زندگی گرچه غریزه جنسی تا حدودی ارضا شده است. منتهی چون انسان موجودی است که هیچگاه سیر نمی گردد و همیشه بدنبال لذت جدیدتر و بیشتر است و این هم بخاطر تنوع طلبی اوست، اگر پایبند به اصل و قانونی نباشد که او را محدود کند، همیشه بدنبال لذت جدیدتری است و این موجب می شود که تمام وقت و امکانات انسان، صرف همینگونه کارها شود و در نتیجه استعدادهای دیگرش شکوفا نگردد مثلا انسان اگر بخواهد در زمینه علمی به جایی برسد، نباید ذهن خود را مشغول اینگونه کارها کند . داشتن دوست دختر باعث می گردد تا بنیان و نظام خانواده سست گردد و شوهر به زنش بی رغبت گردد و این مفسده ای است غیر قابل جبران چون نیاز انسانها، تنها در مسائل جنسی خلاصه نمی گردد، انسان علاوه بر نیاز جنسی، نیاز به همدمی دارد که با او از مشکلاتش بگوید و در کنارش آرامش پیدا کند و این آرامش در جایی غیر از کانون خانواده، دست یافتنی نیست.داشتن دوست دختر خود عاملی است برای کم رنگ شدن محبت شوهر به زن و در نتیجه طلاق و ارضا نشدن نیازهای دیگر انسان. در کانون خانواده است که فرزندان مهر پدر و مادر را تجربه می کنند و در پرتو این محبتهاست که استعداد فرزندان شکوفا می گردد.آمار نشان می دهد که درصد زیادی از بزهکاران از کانون گرم خانواده بی بهره بوده اند پس می توان نتیجه گرفت که در اثر روابط نامشروع سلامت روحی زن و شوهر و کودکان به خطر می افتد.از هم گسیخته شدن نسل انسانها و انتشار بیماریهای گوناگون تناسلی همچون ایدز و... هم از مفاسدی است که بر داشتن دوست دختر مترتب است و مفاسد دیگر که بیان همه آنها مجال دیگری را می طلبد .

 

 دختر ها خیلی راحت فریب پسر ها را می خورد چون عقلشون تو گوشاشونه ، پس اگه دختر هستید و می خواهید گول نخورید بهتره بیشتر به چشمتون اعتماد کنید نه حرف های که از طرف پسر ها می شنوید .

و اگر فکر می کنید با دوست پسر می توانید ازدواج کتید شدیدا اشتباه می کنید پسر ها بیشتر عقلشون تو چشمشونه و وقتی ببینن شما باشون دوست شدید به این فکر می کنن که حتما قبلا هم دوست پسر داشته یا هر پسر دیگه ای جای من بود باش دوست می شدید. پس این بدرد نمی خوره

پیش خودشون میگن حالا فعلا این با این دوست باشیم بعد که خواستیم ازدواج کنیم میریم یه دختر خوب پیدا می کنیم و سعی می کنن از دختر بیچاره به راه های مختلفی سو استفاده کنن

حالا باید چیکار کرد ؟ نباید هیچ رابطه ای با هیچ پسری حتی برای ازدواج داشت؟!

ادامه مطلب را بخونید تا متوجه بشوید

سو استفاده نکنید ها...

حتما تمام افرادی که به سن بلوغ رسیدند ادامه مطلب را بخوانند

 

 

 



ادامه مطلب ...

در جامعه ما حجاب یه معضل اساسی شده دخترا فکر میکنن با ارایش زیاد و لباس های زننده میشن خوشگل خانوم و دل بقیه را میبرن در صورتی که پسر های بد با دیدن ایگونه افراد به فکر ارتباط و سو استفاده میفتن پسر های به استلاح خوب تو مایه های آخوند تو دلشون هزار فوش میدن به طرف و هزار نفرین پسر های واقعا عاقل و خوب دلشون برای طرف می سوزه اما حتی برای کمک هم به سمتشون نمیرن!

در ضمن دختر هایی که حجاب و پوشش مناسبی دارن دو برابر بیپتر براشون میاد و هم سن ازدواجشون دو سه سال زودتره (حتی نامرد ترین و بی قیرت ترین فرد وقتی بخواد ازدواج کنه میره یه دختر خوب و با حجاب و همه چیز تموم  بگیره)

 

 

مثلا این یه حجاب واقعا مناسب (حتما که نباید چادر باشه) 

این دید گاه من بود حالا از دیدگاه قران

 

 

حجاب حق الهي

شبهه‌اي که در ذهنيت بعضي افراد هست، اين است که خيال مي‌کنند حجاب براي زن محدوديت و حصاري است که خانواده و وابستکي به شوهر براي او ايجاد نموده است، و بنابراين، حجاب نشانة ضعف و محدوديت زن است.

راه حل اين شبهه و تبيين حجاب در بينش قرآن کريم اين است که زن بايد کاملا درک کند که حجاب او تنها مربوط به خود او نيست تا بگويد من از حق خودم صرفنظر کردم، حجاب زن مربوط به مرد نيست تا مرد بگويد من راضيم، حجاب زن مربوط به خانواده نيست تا اعضاي خانواده رضايت بدهند، حجاب زن، حق الهي است، لذا مي‌بينيد در جهان غرب و کشورهايي که به قانون غربي مبتلا هستند اگر زن همسرداري آلوده شد و همسرش رضايت داد، قوانين آنها پرونده را مختومه اعلام مي‌کنند، امادر اسلام اين چنين نيست، حرمت زن نه اختصاص به خود زن دارد نه شوهر و نه ويژة برادر و فرزندانش مي‌باشد، همة اينها اگر رضايت بدهند قرآن راضي نخواهد بود

 بقیه را به همرا تصاویر در ادامه مطلب حتما بخونید 

 

 



ادامه مطلب ...

 این تست مربوط به دوران تصمیم گیری در مورد ازدواج است که شامل مسائلی در مورد خانواده -میزان وجود مذهب در خانواده- مسائلی پولی و مسائل کار (کارهائی که وظیفه هر کدام از طرفین در منزل میباشد) و حتی سوالات در مورد تفاهم از لحاظ مسائل جنسی است که البته من آن بخش را حذف کردم یکی از دلایل این بود که نمیدانستم برداشت دیگران از این قسمت از تست چه خواهد بود و اینکه در جامعه ما این قسمت همیشه در پرده ای از ابهام است و صحبت در مورد آن را مجاز نمیشمرند.

در ضمن این سوالات کاملاً عملی هستند ولی ترجمه شده و برای مسیهیان است پس هر جا در مورد کتاب مقدس و کلیسا بود شما دین مبین اسلام را جایگزین کنید و جوابها را طبق دین خودمان بدهید جوابها باید با درست و غلط باشد و هر جا صلاح دانستید توضیح بیشتری بدهید.

بقیه در ادامه مطلب



ادامه مطلب ...

 این روزا یکم از مسائل سیاسی به دلایلی فاصله گرفتیم همه چیز جلوتون هست میبینید دیگه کم نیاز هست که من سرتون رو در بیارم ولی اگه کسی حرفی داشت میتونه بزنه ما هم در خدمتیم  اما یکم به مسائل اجتماعی برسیم

 

فقر

اسمش آشناست نه؟؟؟ ولی بیشتر بد بختی اجتماعی ما از همین اسم اشناست نبودن امنیت جانی فساد فحشا نمیدونم هزار کوفت و زهر مار دیگه خدا رو شکر تو ملت ما در باره بقیه ملت ها نمیدونم ولی تو ملت ما به مردم فقیر بد تر ظلم میشه

هر کی میبینن بدبخت تره بیشتر میزنن تو سرش چه میشه کرد بیشترشم خود ما میکنیم

چرا وقتی میگم فقر فکرتون میره رو نبود پول

مردم فقیر خیلی زیادن در عین اینکه در پول غلت میزنن

فقر عاطفی: کسانی که دارای فقر عاطفی هستن طعمه گرگ هایی میشن که با نشون دادن یک عاطفه اون ها رو تو کام خودشون میکشن و از اون راه به هزار کثافت میکشونن معاد فحشا و ...

فقر شعور: بد ضربه به جامعه میزنن

و هزار فقر دیگه ... لعنت به ما لعنت به من و کسانی که ندونسته بدبختی رو رواج میدن

نمیدونم چه لذتی میبرین کسی که بدبخت هست رو تحقیر کنید  نمیدونم چطور با وجدانت کنار میای وقتی یک فاحشه یک معتاد یک ایدزی رو میبینی تحقیرش کنی در صورتی که مقصر من و تو هستیم

وقتی میبینه من و تو داریم تو پول غلت میزینم اونم آدمه دوست داره به خدا بگه بخنده شاد باشه وقتی به یک جا رسید که دیگه همه در ها بستست میاد خود فروشی میکنه میاد آلده میشه ولی نمیدونه که بین اون در های بسته خودش رو انداخته تو چاه و اینجا دیگه کاروانی ینست که یوسف بی گناه رو نجات بده خدا از سر گناه هانمون بگذره

می خواهی برات یک داستان تعریف کنم خدا وکیلی تا آخرش رو بخون

یک روز تو جریان کارام به یک فاحشه یر خوردم یک سوال ازش پرسیدم که ای کاش لال بودم و زبونم کار نمی کرد

گفتم چرا فاحشه شدی برای چی تن به این کار دادی؟

- آدم تا چقدر میتونه صبر کنه وقتی هر جا میرم نه کاری هست مادر مریضم این طرف پدرمون هم که ولمون کرده رفته دو تا خاوهر کوچکم دارم خرج اون ها رو از کجا بیارم هر نامردی که میاد رو آدم منظور داره می خواهن از آدم سو استفاده کنن

دیگه چکار میتونستم بکنم یک شب خواهرم ازم پرسید آبجی موز چه مزه ای میده اشک تو چشمام حلقه زد دیگه به خودم گفتم میرم میرم و براشون یک زندگی خوب فراهم میکنم  این شد که تن به این کار دادم  یک بی غرتیش نپرسید چه مرگته که این کار ر ومیکنی وقتیم فهمیدم ایدز گرفتم و دیدم کسی بهم توجه نمیکنه گفتم حالا دیگه نوبت منه تا اون موقع شما ازم سو استفاده کردین الان منم که شما رو به خاک سیاه می نشونم

 

بچه ها گفتن خب با اینایی که تو مینویسی ما دیگه جرات نمیکنیم شوور کنیم پس تا آخر عمر همینجور سینگل بمونیم! 

در پاسخ باید بگم که راه شناخت پسرا که آسونه

1 . اون کسی که واقعن شما را دوست داشته باشه خوبیه شما رو می خواد   مثل مامان بابا و همش تشویقتون میکنه به درس خوندن ، شیر خوردن ، زود خوابیدن و زود بیدار شدن و از این چیزایی که بدتون میاد

2 . اون خواستگار و عاشق واقعی همش از ازدواج میگه و آینده و ...

3 . باید بش بگید بیاد خاستگاری اگه از خداش بود و اومد که خب الف_ باید برید تحقیق و سرچ و اینا دیگه ب_ اگه گفت من حالا چیزی ندارم و از این حرفا بش میگید اشکال نداره بیا من خودتو میخوام (اره جون عمم) فقط برای امتحان فوقش یه نامزدی تا پولدار شه اگه بهونه اورد که الان زوده و بعدا و آمادگی ندارم و از اینا که ز کل قید شو بزیند  اینطوری ممکنه برگرده وگه نه عمرا نمیاد خاتگری که شما بگی نه بگید نه نمیشه

4 . اگه شما آمادگی ندارید که باید آماده شید بش بگید بیاد بعد جواب رد بدید که اینطوری هم بقیه مردم (در و همسایه و بقیه پسر ها) یه تکونی می خورن و فکر می کنن خیلی توحفه هستید و میان خاستگاری و هم عشقتون که اون بقیه را ببینه فکر میکنه نه سرت به تنت میرزه اما از خواستگار ها نباید زیاد تعریف کنید

5 . به خونواده بگید زیاد سخت گیری نکنن

6. حالا که خر شد دیگه ولش نکنید

در مورد شناخت دختر ها هم باید بگم که عمرا نمیشه شناختشون و تا الان چیزی کشف نشده

حتی اگه 3 ، 4 تا بچه هم ازش داشته باشی بازم معلوم نیست واقعن دوستت داره یا نه یا مرض داره! اگه تو گوگل هم سرچ کنید بعد نیم ساعت دالانگ و دولونگ واسه ای که ضایه نشه ادرس همین وبلاگ رو میده

فقط اگه 14 ساله باشه و تو عشق اولش باشی میشه  گفت دوستت داره  اونم اگه ماشینت از پرادو کم تر باشه احتمالش خیلی میاد پاین

اگه چیز دیگه ای به نظرتون میرسه بگید تا بزارم

یکی از قوانینی که خداوند برای کاعنات تاین کرده قانون بازگشت است

هرچه در دنیا کنی به خود انسان باز می گردد اگر امکانش باشد در همین دنیا اگر نباشد در دنیای دیگر نتیجه اش را می بیند چه خوبی چه بدی اما خداوند مژده این را داده که خوبی ها را چند برابر به خودمان باز گرداند این قانون مانند جاذبه همیشه برای همه بر قرار است اطمینان داشته باشید هیچ کس خوشبخت واقعی نمیشود مگر با خوشبخت کردن دیگران یا حداقل آرزوی خوشبختی برای دیگران

این داستان واقعی را بخوانید

او کاری جز فریب دختران نداشت . با سخنان شیرین و وعده های دروغینش آنان را گول می زد ووقتی به مرادش می رسید به دنبال دختر  دیگری می افتاد ، این عادتش بود ، نه دینی و نه حیایی او را از این کار باز می داشت . او مثل حیوان خونخواری شده بود که بدون هدف در صحرا به دنبال طعمه ای می گشت که گرسنگیش را با آن بر طرف کند.
در یکی از گردش هایش دختری که فریب امثال او را می خورند به دامش افتاد. شماره تلفنش را به او داد و تماسهای آغاز شد او با شیرین زبانی هایش دختر را در عالمی از عشق دوستی و عاطفه فروبرد وتوانست با مکر و حیله قلبش را به خود مشغول سازد و به این ترتیب دختر شیفته اش شد.
آن پسر فرومایه بعد از اینکه دختر باورش نموده و وقت آن رسیده تا قصدش را عملی کند خواست تا او را مثل بقیه ببلعد ولی دختر قبول نکرد و گفت: آنچه بین من و توست عشق پاکی است فقط با ازدواج قانونی و شرعی می توان به آن دست یافت، اوسعی کرد دختر را فریب دهد اما دختر ممانعت می کرد. جوان احساس کرد این بار شکست خورده وتصمیم تا انتقام بگیرد و به او درسی بدهد که هرگز فراموش نکند، پس به او تلفن کرد و شروع کرد به ابراز دلتنگی و از عشق و دوستی و دلباختگیش برای او سخن گفت و گفت که قصد دارد از او خواستگاری کند، چون نمی تواند فراق و دوریش را تحمل کند چرا که او برایش اکسیزن است که اگر تنفس نکند می میرد.
دختر ساده فریبش را خورد وحرفایش را باور کرد و در مقابل او نیز دلتنگیش را ابراز داشت، این پسر مدام با دختر تماس می گرفت تا علاقه  اش را نسبت به خود بیشتر کند و به دختر وعده داد تا به خواستگاریش خواهد آمد، ولی اموری هست که باید باهم در میان بگذارند و مسائلی هست که نمی تواند از طریق تلفن آنها را مطرح سازد، پسر توانست از این طریق او را قانع سازد تا به ملاقاتش بیاید دختر نیز قبول کرد.پسر  موعد دیدار را فردا صبح در شالیه ی ساحل دریا تعیین نمود.
آن بد ذات حیله گر خوشحال شد و به سرعت نزد دوستان نابابش رفت و به آنها گقت: فردا دختری به شالیه می آید وسراغ مرا می گیرد از شما می خواهم فردا آنجا باشید و وقتی آمد هرکاری که دلتان خواست با او بکنید.
فردا دوستانش مانند سگهای هار نفس نفس می زدند و منتظر طعمه خود  
بودند، بلاخره طعمه از راه رسید و به دنبال صیادش می گشت. دختر درحالی که جوان را صدا می زد وارد شالیه شد، ناگهان مانند وحشی های خونخوار به او هجوم بردند و به نوبت به او تجاوز کردند و آتش شهوتشان را خاموش کردند، و سپس او را به طرز زشت و زننده ای رها کردند و به سمت اتومبیل هایشان به راه افتادند. در این هنگام آن حیله گر خبیث به طرفشان آمد وقتی اورا دیدند با تبسم گفتند: ماموریت همانطور که می خواستی انجام شد.
او خوشحال شد وبه همراه آنان به داخل شالیه رفت تا از دیدن ان بیچاره لذت ببرد و زخم خودش را التیام بخشد چرا که او سد راهش شد وروی حرفش حرف زد. وقتی که دختر را دید نزدیک بود قبض روح شود، شروع کرد به فریاد کشیدن :
ای بدبخت ها چکار کردید... لعنت به شما نامردها ... او خواهرم است ... ای وای برمن.

و از این داستان ها باز هم تکرار خواهد شد

منبع : http://dastane20.loxblog.com

دختري در يک باند فساد دستگير و از وي در خصوص علت حضور در آن باند سوال شد. او عنوان مي‌دارد ماجرا طولاني و اسفبار است و گونه شروع کرد:

در مدرسه و محيط خانه محجوب و ساده به شمار مي‌آمدم،اما در محيط مدرسه و کلاس درس شاهده رفتارهاي ناهنجار بعضي از دانش‌آموزان بودم و آنان هر روز از مسائل خارج از مدرسه و خانه، شرکت در پارتي‌هاي مختلف، پرسه زدن در خيابان و ارتباط با پسران و... گفت و گو مي‌کردند. من که از آنان بيزاري ميجستم با متلک‌هاي گوناگون از جمله «تو امل هستي» و «وامانده از اجتماعي» مواجه مي‌گرديدم. کم‌کم حرف‌هاي آنها در من اثر گذاشته و چندبار به اتفاق آنان همراه با ترس و اضطراب به بعضي از خيابان‌ها و مجتمع‌هاي تجاري که اغلب محل تردد افراد لاابالي بود رفتم.به مرور زمان در وضعيت ظاهري خوش تغييراتي دادم وبراي اين که از دوستانم عقب نمانم و از حالت به اصطلاح امل بودن خارج شوم، با پسري طرح دوستي ريخته و در ادامه، سر از خانه‌هاي مجردي درآوردم و آلوده به مسائل منافي عفت اخلاق شدم و در نهايت با يک باند فساد مرتبط و در اثر ارتباطات نامشروع دچار بيماري گشتم.

نامبرده درتمامي مراحل تحقيق و بازجويي، يک لحظه آرام و قرار نداشت. مرتب اشک مي‌ريخت و غبطه مي‌خورد که چرا زندگي آرام و آبرومند خود را در اثر تحريک چند دختر بي‌تقوا و به دست آوردن خوش‌گذراني موقت و کاذب از دست داده است.به راستي اگر«امل» به معناي دين‌داري، پارسايي عفاف است اين عيب نخواهد بود؛ بلکه يک شرافت بزرگ و افتخارآفرين است.اين است عواقبل زيانبار نداشتن استقلال فکري و شخصيتي، دور بودن از فرهنگ غني قرآني و اسلامي و ارتباط با دوستان فاقد تقوا و پارسايي؛ دوستي‌هايي که ريشه انحرافات جنسي و فساد و اعتياد و... مي‌باشد. با اين که قرآن کريم خطر اين گونه دوستي‌هاي ناسالم را گوشزد فرموده که حقيقت آنها دشمني است و آدمي را از ياد خداوند متعال، تنها سرچشمه زلال و حيات‌بخش و يگانه عامل تکامل و اعتلاي شخصيت و سعادت باز مي‌دارند؛ در نتيجه انسان تشنه کام مي‌ماند و زمينه بدبختي و هلاکت او فراهم مي‌گردد، لذا در سراي آخرت اين دشمني آنها روشن مي‌گردد، جز دوستي‌هايي که براساس تقوا و انسانيت بوده است:

(الا خلاء يومئذبعضهم لبعض عدوم الا المتقيمن)؛ دوستان در آن روز دشمن يکديگرند، مگر پارسايان

بیچاره!!! دخترای زیادی مثل این خانوم هستند که واسه این که بگن از دوستامون کم نمیاریم به چه جاهایی که کشیده نمیشن

 

 

 سلام دوستان عزیزم



لطفا اگه مطلبی، مقاله ای، سوالی، تجربه ای چیزی در باره موضوعات وبلاگ دارید برام ایمیل کنید یا در نظرات بنویسید تا در وبلاگ قرار بدم و همه استفاده کنن 

هر کس کمک کنه لینکش رنگی تو وبلاگ قرار میگیره

email: jikooooooly@gmail.com

bardiya3@aol.com



 اگر هم به نظرتون مطلاب مفیده در خبر نامه عضو شوید تا مطالب جدید براتون ایمل بشه

من از طرف لوکس بلاگ از همه دوستانی که لینک بودن حالا نیستن

نظر داده بودن حالا ندادن

عضو خبر نامه بودن حالا نیستن عذر خواهی میکنم

لوکس بلاگ همرو پاکید

 

اگه می خواهید بعد از ازدواج دعواتون نشه هواستون باشه...
خانواده ھر دو نفراز نظر فرھنگي و سنت ھاي رايج نزديك به ھم باشند.
تا سر حد امكان، تمكن مالي دو خانواده متناسب با يكديگر باشد.
اگر ھر دو نفر اھل يك شھر نیستند حداقل در ساير زمینه ھا و آداب و رسوم نزديك به
ھم باشند.
ديدگاه ھاي دو خانواده از نظر مذھبي – سیاسي – اجتماعي و معاشرت نزديك به ھم
باشند.
در خانواده دو طرف پدرسالاري يا مادرسالاري به صورت مطلق وجود نداشته باشد.
تناسب جسمي – شكل – قیافه و اندام ھر دو نفر به ھم نزديك باشد تا حدي كه تفاوت
ھاي موجود خیلي چشمگیر نباشد.
 
ادامه را هم ببین
 


ادامه مطلب ...

در انتخاب ھمسر عجله و شتاب نكنید. اين امر را با بررسي و تحقیق انجام دھید.
-2 در ھمسر گزيني وسواس به خرج ندھید؛ سعي كنید با ديده اغماض عوامل مختلف
را بررسي و تصمیم گیري کنید.
-3 چنانچه پدر و مادر و خانواده ھاي وابسته، س ختگیري كنند براي متقاعد كردن آنھا از
مشاور خانواده کمک بگیريد.
-4 از ازدواج تحمیلي خودداري كنید.
-5 در انتخاب ھمسر پس از بررسي معیارھاي طرف مقابل، وضعیت خود را با وي
مقايسه كنید و در صورت ھماھنگي تصمیم گیري نمايی د. بدون توجه به شرايط خود
انتخاب ايده آلي نکنید.
-6 در انتخاب ھمسر از پدر و مادر و خويشاوندان خود نظرخواھي كنید ولي مواظب
باشید چون به علت عدم تخصص ممكن است نظر آنان تح ت تأثیر معیارھاي خاص
مناسب نباشد. حتماً با مشاور واجد شرايط مشورت كنید.
-7 براي شناخت ھمسر از ھر دو روش مستقیم و غیرمستقیم استفاده نمايید و حتماً
قبل از خواستگاري، به طور مستقیم، از طريق م شاھده گفت و شنود، از او شناخت پیدا
كنید.


 

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 6 صفحه بعد
آخرین مطالب
پیوند ها


 
 
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است